محل تبلیغات شما

نماز باوران نماز یاور



روزهای خدا یعنی چه!!

همه روزها روزهاى خدا است، ولى در عین حال" ایام اللَّه" به ایام مخصوصى اطلاق شده است. چرا كه نشانه اهمیت و عظمت آن است.

این تعبیر فقط در دو مورد از قرآن مجید آمده كه در ذیل اشاره می شود، ولی در احادیث اسلامى" ایام اللَّه" به روزهاى مختلفى تفسیر شده است، از جمله در تفسیر على بن ابراهیم آمده كه ایام اللَّه سه روز است روز قیام مهدى (ع)، روز مرگ و روز رستاخیز (1)

اول - و لقد ارسلنا موسی بایا تنا ان اخرج قومك من الظلمات الی النور و ذكرهم بایام الله: ( 2) ما موسی را با آیات خود فرستادیم و دستو دادیم قوم خود را از ظلمات به نور بیرون آر ،و ایام خدا را به آنها متذكر شو.

دوم - قل للذین آمنو یغفر وا للذین لا یرجون ایام الله : ( 3) به مؤمنان بگو: كسانى را كه امید به ایّام اللَّه [روز رستاخیز] ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومى را به اعمالى كه انجام مى‏دادند جزا دهد.»

به هر حال در این دو آیه ایام » به الله» اضافه گردیده است شك و تردیدی وجود ندارد كه در این گونه اضافات رمز و رازی نهفته است. مفسران در تفسیر واژه ایام الله» دیدگاه های گوناگونی داشته و احتمالات مختلفی را بیان كرده اند:

- بعضی گفته اند: ایام الله» اشاره به روزهای پیروزی پیامبران پیشین و امت های راستین آنها می باشد، كه بر اثر شایستگی آنها انواع نعمت های الهی شامل حالشان گردید. عده ای دیگر گفته اند: واژه ی فوق اشاره به روزهایی است كه خداوند اقوام سركش را به زنجیر عذاب كشیده طاغوت ها را با یك فرمان دایره هستی ساقط كرده است. جمعی دیگر از مفسران معتقدند كه ایام الله» اشاره به هر دو قسمت می تواند باشد. نظر مفسران هر چه كه باشد اضافه ایام» به الله» اشاره به روزهای سرنوشت ساز و مهم در زندگی انسانها است كه به خاطر عظمتش به نام الله آراسته و اضافه گردیده است.

با این بیان می توان این نتیجه را گرفت كه اگر قوم یا ملتی به خاطر این كه یك نعمت بزرگ الهی شامل حال آنان گردیده، یا مجازات دردناك الهی دامنگیر ملتی سر كش و طغیانگر شده است، در هر دو صورت شایسته تذكر و یاد آوری است. همان گونه كه در سطور فوق گذشت شك و تردیدی وجود ندارد كه مراد از ایام الله» ایام مخصوصی است و انتساب ایام مخصوص به خداوند سبحان با این كه همه ایام و موجودات از آن اوست به خاطر حوادثی است كه در آن ایام مخصوص به وقوع پیوسته است با فرمانی از فرمان های خدا در آن تحقق یافته كه در دیگر ایام چنین تجلی و ظهوری رخ نداده است. (4)

پی نوشت:

1. تفسیر نورالثقلین، عروسى حویزى عبد على بن جمعه، ناشر انتشارات اسماعیلیان، قم، سال 1415 ق، نوبت چهارم، ج 2، ص 526.

2.ابراهیم(14)، آیه 5.

3. جاثیه (45)، آیه 14.

4. قاموس قرآن، قرشى سید على اكبر، ناشر دار الكتب الإسلامیة، تهران، سال 1371 ش، نوبت 6، ج‏7، ص281، تفسیر نمونه، مكارم شیرازى ناصر، ناشردار الكتب الإسلامیة، تهران، سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏21، ص 246و تفاسیر ذیل این دو آیه مثل المیزان و مجمع البیان.


 

آسمان و ریسمان می کنی که چه بشود!

جبرهای به اختیار همان اختیار توست!

دست و بالت را می گویی بسته اند؟!

کی و کَی و چگونه؟

آسمان و ریسمان بافتنت به زبان باشد و دست ، به ذهن باشد و خیال یعنی:

خودت آفریدگار جبرهای به اختیارت هستی!

نادان ترین فریب کاران عالم فریب دهنده خویش است.

سرخوش رهگذری را به نظاره بنشین ، از پگاه تا بیگاه پیاپی از جیب سمت راستش پولی را در جیب سمت چپش می گذارد

و از چپ در می آورد و در راست می نهد و همینطور !!


دیروز به اختیار همره وهم و خیال، بی قرار

امروز مجبور زخم دل و جان به روزگار


آسمان و ریسمان بافان را نه گذشته ای بوده است و نه آینده ای خواهد بود

و تهی از این دو را حالی نیز نماند.


چرا چنین شتاب زده!

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا آدم های شتاب زده رو دیده اید؟

خود شما چی؟

شتابزدگی رو با سرعت داشتن و کاری را سریع و در عین حال با دقت و درست انجام دادن اشتباه نگیریم. در حدیث جنود و لشکریان عقل و جهل که از امام صادق علیه السلام گزارش شده است؛ شتاب زدگی؛بی ثباتی و بی قراری از سپاه جهل و بی خردی ؛ وقار و تانی و ثبات داشتن از سپاهیان اندیشه و خرد شمرده شده است.

بسیاری از آدم های شتاب زده خود را زرنگ و با هوش تلقی می کنند. در حالی که آدم های شتاب زده معمولا در درون خویش نوعی اضطراب و حس بی قراری و ترس از دست دادن یا به دست نیافتن و نرسیدن دارند.

همواره کار در حال جریان را جدی نمی گیرند و همواره فکر می کنند کار و لحظه طلایی و ارزشمند در زمان و لحظات پسین است.!

شتاب زدگی در بیشتر امور ناپسند و از منطق صحیح و اندیشه و خرد برخوردار نیست و در میعادگاه عشق و محبت و گفتگو با محبوب و نماز گزاری که هیچ توجیهی ندارد.

آدم شتاب زده نیامده می خواهد برود و جالب این که دوست دارد با دست پر و سرشار از توجه محبوب نیز باشد.

زهی توهم باطل زهی خیال محال!      

همین که گفت : الله اکبر، گویی دکمه اسپیدspeedمغزش را روی دور تند کلیک کرده اند. خودش هم نمی فهمد چه می گوید و چه می کند! آدم یاد کلاس های تندخوانی می افتد و متنی که یک دانش آموز مدرسه می خواند.

واقعا با این شتاب و دور تند نماز را تمام کردیم! حالا قرار است بعد از نماز چه سود و منفعت مهمی را به دست بیاوریم یا از دست بدهیم؟! نماز هم با صدای بلندی که البته بر گوش این شتاب زده عجول کارگر نیست می گوید: عزیزم یواش تر بیا پایین با هم بریم.!

در گفتار پیشین آوای زندگی گفتیم فضاسازی برای دستیابی به حضور ذهن و رهایی از حواس پرتی در نماز باید تغییراتی ایجاد کنیم .

- تغییراتی در محیط اقامه نماز

- و تغییراتی در کیفیت نماز خواندن خودمان

شتاب زدگی یک اعتیاد است

یکی از آداب بسیار نیکو و قابل توجه و کاربردی برای ترک این اعتیاد که نقش مهمی در پیدایش حضور قلب دارد رعایت ترتیل در خواندن حمد و سوره و دیگر واژه ها و کلمات نماز است.

ترتیل یعنی حمد و سوره و ذکرهای رکوع و سجده و قنوت و تشهد و سلام را شمرده و آرام و با ترتیب بخوانیم. واژه ها واضح و روشن گفته شود. هجا و آواهای کلمات معلوم باشد. خلاصه کلمات جویده و گنگ و مبهم ادا نشود.

رعایت ترتیل علاوه بر زیبایی در قرائت نماز از امور مستحب به شمارآمده است.حضرت علامه طباطبایی در تفسیر آیه سوره مزمل که می فرماید: و رتل القرآن ترتیلاً ؛ترتیل قرائت را همان حمد و سوره نماز دانسته اند.

از برخی روایات برداشت می شود در معنای ترتیل توجه به درستی لفظ و کلمات و مفهوم و محتوای آن هر دو با هم مورد توجه است.

از همین نماز پیش رو می توانیم تمرین کنیم

ابتدا از نمازهای صبح شروع کنیم که هم کوتاه تر است و هم باید بلند خوانده شود

یادآوری این نکته لازم است که منظور ما از ترتیل ااما همان روشی که در قرائت قرآن از قاریان در قرائت های جزء خوانی ماه مبارک رمضان مشاهده کرده ایم نیست.

منظور آن است که کلمات را شمرده،آرام،و پشت سرهم بخوانیم و در حد توان به معنای آن توجه کنیم!

این چنین موسمی عجب باشد

که ببندند میکده به شتاب

طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل

بیفتد آن که در این راه با شتاب رود

(دیوان حافظ)

سید 17-9-98



تنها چند دقیقه!

بسم الله الرحمن الرحیم

راستی شما صاحب چند دانگ نماز خودت هستی؟!

بعضی ها صاحب یک دانگ نمازشون هستند بعضی ها دو دانگ بعضی ها سه دانگ بعضی ها هم بیشتر و کم هستند نمازگزارانی که صاحب شش دانگ نماز شون باشند! 

به میزان حضور و توجه و تمرکزذهنیی که در نماز داریم و ارتباطی که گرفتیم همانقدر صاحب نمازمون هستیم.

بعضی از نمازگزاران می گویند ما همه آنچه که برای انجام یک وضو و نماز درست و صحیح است را رعایت می کنیم.کلمات نماز را درست می خوانیم.رکوع و سجود آن را درست انجام می دهیم.آیا ما صاحب نمازمون نیستیم.؟!

این نکته را توضیح دهم که منظور من از واژه"صاحب" یعنی "رفیق"،"همراه" صمیمی و همیشگی.

اشتباه نکنیم رعایت واجبات و مستحبات نماز مانند ساختن مهندسی و محکم خانه و رنگ آمیزی و دکور و هارمونی و هماهنگی وسایل زندگی است که همه آن ها لازم است. حال اگر شما خانه ای با همه امکانات سالم و لوکس و زبیا داشته باشید ولی میان اعضای خانه همواره کشمکش و بگو مگو و ناسازگاری باشد و روابط اخلاقی و عاطفی و انسانی وجود نداشته باشد با همه خوبی های که این خانه محکم و زیبا وشیک و دارای وسایل رفاهی دارد تنها یک4 دیواری خواهد بود که برای محافظت ساکنین آن از آسیب های بیرونی از قبیل سرما و گرما و سرقت خوب خواهد بود .

اما آیا کارکرد های یک منزل و مسکن خوب و آرامش بخش تنها آسیب زدایی بیرونی است ؟

بخش مهم کارکرد یک مسکن همانطور که از نامش پیداست س و آرامش است و س و آرامش وقتی است که روابط عمیق قلبی و روحی بین اعضای آن برقرار باشد؛به یکدیگر توجه کنند و از این توجه و ارتباط با همه وجود مراقبت کنند.

نماز نیز این گونه است که علاوه بر قالب و ساختمان سازی درست و صحیح و ظاهر نماز ، به تعبیر اهل معرفت به باطن و ملکوت نماز ، یعنی همان روح وقلب نماز توجه کنیم.

با تسامح (در مثل مناقشه نکنیم)اگر خواندن نماز بی روح و بی توجه را نماز رباتیک بنامیم گزاف نگفته ایم که همه اجزاء نماز را به درستی انجام می دهد اما نمی داند چه می گوید و چه انجام می دهد ! چه چیز می خواهد! از چه کسی می خواهد؟ اصلا مفهوم این ایستادن و خم و راست شدن و صفر و یک هایی که به او داده اند برای چیست؟!

از ویژگی های نماز معراج بودن است نماز پرواز است! کدام خلبانی را سراغ داریم که بدون دقت و توجه و تمرکز حواس موفق به مقصد و مقصود برسد!

نماز صراط و راه است،و نمازگزار باید آن را طی کند تا به مقصد برسد! صراط بودن با غفلت و بی توجهی و بی دقتی نمی سازد.

غفلت از مسیر و راه موجب انحراف و سقوط است.

برای دستیابی به "حضور قلب و تمرکز ذهن" به سخنی از استاد فرزانه جناب علامه جوادی آملی اشاره می کنیم.ایشان در کتاب مراحل اخلاق در قرآن از قول استادشان علامه طباطبایی نوشته اند: شخصی از ایشان نسخه ای برای حضور قلب خواسته بود؛فرموده بودند:توجه توجه توجه مراقبه مراقبه مراقبه»

1-   توجه به آنچه در نماز می گوییم و انجام می دهیم

2-   مراقبت و حفظ حالت توجه

رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی

سید 11-9-98 دوشنبه




ایستایی یا تمرکزذهن!!


گاهی فکر می کنم ،آیا ذهن را می توان متوقف کرد به گونه ای که هرچند برای لحظاتی کوتاه از بیرون چیزی نگیرد و بده بستان خود را کلا تعطیل کند!وهیج فعالیتی نداشته نداشته باشد؟!

نکته مهم در اینجا این است که ایستایی و تعطیلی ذهن تمرین بردار نیست.


پاسخ بر مبنای تجربه های مکرر و مداوم منفی است.توقف و ایستایی و تعطیلی ذهن انسان (سالم ) صفر یا نزدیک به صفر است.آنچه اتفاق می افتد انتقال است . انتقال از پدیده و رویدادی به رویداد و اتفاقی دیگر.!سخن در این مقوله نیست.زیرا از بحث آن سودی نمی بریم.


از متمرکز شدن ذهن روی چیزی موضوعی زیاد شنیده ایم فارغ از این که علم کلاسیک و مدرسه ای چه می گوید، تجربه عملی می گوید چنین چیزی امکان دارد.یعنی تمرکز ذهن بر یک یا چند رویداد و مطلب محدود ممکن است و عملا برای ما اتفاق افتاده است. بارها اتفاق افتاده است که به میزان ارزش و اهمیتی که یک چیز برای ما دارد ساعت ها بر روی آن متمرکز شده ایم!

و گاهی وقت ها این تمرکز ذهنی آن قدر طولانی می شود که اگر کسی بیرون از حیطه علائق و انگیزه های شخصی ما باشد نیز این تمرکز را می فهمد.


نکته مهم این که:متمرکز کردن ذهن بر موضوع و مساله و رویدادی با تمرین و ورزش های ویژه ذهن ممکن است.


وبرخی نیز آن چنان دچار پرش ذهنی هستند که از تمرکز های کوتاه مدت نیز ناتوانند که البته قابل درمان است.

البته بر اساس اصلی که معتقد است، پیشگیری آسان تر و کم هزینه تر از درمان است ؛تا می توانیم با تمرین و کنترل از ورود عوامل مزاحم به ذهن جلوگیری کنیم!


خانه ذهن وقتی بی درو پیکر باشد و از آن به خوبی مراقبت نشود؛ هر کس و ناکسی بدون اجازه وارد می شود! گرد و غبار و دود وآلاینده های جوی ؛سرما و گرما به راحتی در آن جا خوش کرده و هر کدام به کنش های مربوط به خود خواهند پرداخت.!


تعجب نکنیم،حواس بیرونی ما از قبیل چشم و گوش و زبان و. پنجره هایی هستند که اگر هرگونه دلشان بخواهد ببینند و بشنوند و بگویند و هر چیزی را وارد ذهن کنند عملا خانه ذهن دیگر محل امنی نخواهد بود؛و هیچ چیزی سرجای خود قرار نخواهد داشت.مانند مغازه های سمساری که همه چیز دارند و به وقت نیاز جز سرگردانی و گیجی و اتلاف وقت و انرژی نتیجه ای عاید ما نمی شود!


خب! یکی از کم هزینه ترین راهها و صد البته سخت و نیازمند تمرین و عزم و اراده جدی برای جلوگیری از پرش های ذهنی و عدم تمرکز ذهن؛ کنترل این ورودی ها و باز و بست حساب شده درو پیکر و دریچه ها و و پنجره های خانه ی ذهن است.

گفتیم هرچقدر موضوع برای ما از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد و کاری که به انجام آن انگیزه و علاقه بیشتری داشته باشیم تمرکز ما بر روی آن موضوع و کار نیز بیشتر خواهد شد.

****

مثلا وقتی می خواهیم نماز بخوانیم ذهن و فکر مان خاطرات روزانه را لحظه به لحظه مرور می کند و پس از نماز متوجه می شویم که همه جا بوده ایم جز در پیشگاه خداوند!!! این خاطرات و دل مشغولی های ما مانند ویروسی است که فایل اصلی و مورد نیاز ما را دچار اختلال کرده است.!


به راستی چرا به هنگام انجام دادن  که یکی از بهترین کارها ی روزانه ماست اینقدر دچار پرش ذهنی می شویم؟!

شما اگر به هنگام خواندن نماز دچار پرش و عدم تمرکز ذهن نیستید! جدا خدا رو شکر رو شکر کنید و پس از این که نمازتان پایان یافت برای برخورداری از این مهم به درگاه خداوند سجده شکر بجای آورید.

اما بسیاری از مراجعه کنندگان به نویسنده و البته شخص پاسخگو! دچارعدم حضور ذهنی در نماز است.


به نظر شما چه کار کنیم ؟!آیا می توانیم به ذهن مان بگوییم حواست راجمع کن ! یا بیا روی نقطه ای که هستم توقف کن! می خواهم کار مهمی انجام دهم! کاش به همین سادگی بود و جناب ذهن همیشه غوغایی گوشش بدهکار این حرف ها بود.

همانطور که گفتم راهکار دادن برای حل چنین مساله ای در مرحله گفتار درمانی بسیار آسان اما در مرحله اجرا و عمل خیلی سخت است،اما باور کنید شدنی است.

امتحان کنیم! تلاش کنیم قبل از اقامه نماز حد اقل برای 40 روز این چند تمرین را انجام دهیم.


- موقع وضو گرفتن از صحبت کردن با دیگران بپرهیزیم و حد المقدور دعای وضو را که امام امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان محمد حنفیه آموختند را زمزمه کنیم.


- از گفتن اقامه قبل از شروع به نماز غافل نشویم.


-  در طول روز مراقب گفتار و رفتار خود با دیگران باشیم. و همانطور که گفتیم راههای نفوذ گرد و غبار و آلودگی های بیرونی به درون ذهن را عایق گذاری کنیم.


- حل مشکلاتی که از عهده ما خارج است را به خدا توکل کنیم چرا که با انبار کردن در ذهن و درگیر کردن آن مشکلی خود ساخته را نیز بر مشکلات خواهیم افزود.


-همیشه بدانیم انجام کارهای مهم دشمنان قدرتمندی دارند که دوست ندارند ما آن را درست و به موقع و بی دغدغه انجام دهیم . و دشمن همیشه حاضر و قدرتمند نماز ابلیس است. پس دشمن خود را بشناسیم و ذهن و فکر خود را با بازیگاه شیطان آسیب پذیر نکنیم.


و حسن ختام


ازعلّامه طباطبایی (ره) :

سئوال کردند چه کار کنیم، که در نماز حواسمان جمع باشد.!؟ فرمود؛ قبل از نماز، مراقب زبان» خودتان باشید. نماز با حضور قلب» مزد است، و آنرا به هر کسی نمی دهند این هدیه را، به کسی میدهند که قبلاً زحمتی کشیده باشد.!


تا نوشتاری دیگر در پناه خدا باشید

سید 6-9-98



حکایت طولانی و زیبای ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را از دست ندهید… 

 تعهدی كه به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت!»
 
. صدای اذان از رادیو ماشین به گوش رسید، جوانی كه در كنارم نشسته بود بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقای راننده! می خواهم نماز بخوانم.
راننده با بی تفاوتی و بی خیالی گفت: برو بابا حالا كی نماز می خواند! بعدش هم توجهی به این مطلب نكرد، ولی جوان با جدیت گفت:
به تو می گویم نگهدار!

راننده فهمید كه او بسیار جدی است، گفت: اینجا كه جای نماز خواندن نیست، وسط بیابان، بگذار به یك قهوه خانه یا شهری برسیم، بعد نگه می دارم.
خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره ای جز نگه داشتن نداشت.

 بالاخره ماشین را در كنار جاده نگه داشت، جوان پیاده شد و نمازش را با آرامش و طمأنینه خواند، من هم به تأسی از وی نماز خواندم. پس از نماز وقتی در كنار هم نشستیم و ماشین حركت كرد از او پرسیدم: چه چیز باعث شده كه نمازتان را اول وقت خواندید؟

 گفت: من به امام زمانم، حضرت ولی عصر(عج) تعهد داده ام كه نماز را اول وقت بخوانم.
تعجب من بیشتر شد، گفتم: چگونه و به خاطر چه چیز تعهد دادید؟

 گفت: من قضیه و داستانی دارم كه برایتان بازگو می كنم، من در یكی از كشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم، چند سالی بود كه آنجا بودم، محل سكونتم در یك بخش كوچك بود و تا شهر كه دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زیادی بود كه اكثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می كردم. ضمناً در این بخش، یك اتوبوس بیشتر نبود كه مسافران را به شهر می برد و برمی گشت. برای فارغ التحصیل شدنم باید آخرین امتحانم را می دادم، پس از سال ها رنج و سختی و تحمل غربت،

 خلاصه روز موعود فرا رسید، درس هایم را خوب خوانده بودم، آماده بودم برای آخرین امتحان سوار ماشین اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه، اتوبوس در حالی كه پر از مسافر بود راه افتاد، من هم كتاب جلویم باز بود و می خواندم، نیمی از راه آمده بودیم كه یكباره اتوبوس خاموش شد، راننده پایین رفت و كاپوت ماشین را بالا زد، مقداری موتور ماشین را نگاه كرد و دستكاری نمود، آمد استارت زد، ماشین روشن نشد، دوباره و چندین بار همین كار را كرد، اما فایده ای نداشت، (این وضعیت) طولانی شد و مسافران آمده بودند كنار جاده نشسته و بچه های شان بازی می كردند و من هم دلم برای امتحان شور می زد و ناراحت بودم، چیزی دیگر به موقع امتحان نمانده بود، وسیله نقلیه دیگری هم از جاده عبور نمی كرد كه با او بروم، نمی دانستم چه كنم، در اضطراب و نگرانی و ناامیدی به سر می بردم، تا شهر هم راه زیادی بود كه نمی شد پیاده بروم، پیوسته قدم می زدم و به ماشین و جاده نگاه می كردم كه همه تلاش های چندساله‌ام از بین می رود و خیلی نگران بودم.

 یكباره جرقه ای در مغزم زد كه ما وقتی در ایران بودیم در سختی ها متوسل به امام زمان(عج) می شدیم و وقتی كارها به بن بست می رسید از او كمك و یاری می خواستیم، این بود كه دلم شكست و اشكم جاری شد، با خود گفتم: یا بقیة اللَّه! اگر امروز كمكم كنی تا به مقصدم برسم، قول می دهم و متعهد می شوم كه تا آخر عمر نمازم را همیشه سر وقت بخوانم.

 پس از چند دقیقه آقایی از آن دورها آمد و رو كرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف می زد). راننده گفت: نمی دانم هر كار می كنم روشن نمی شود. مقداری ماشین را دست كاری كرد و كاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن!

 چند استارت كه زد ماشین روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشین گشتند و من امیدی در دلم زد و امیدوار شدم، همین كه اتوبوس می خواست راه بیفتد، دیدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت: تعهدی كه به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت!» و بعد پیاده شد و رفت و من او را ندیدم. 

 فهمیدم كه حضرت بقیة اللَّه امام عصر(عج) بوده، همین طور اشك می‌ریختم كه چقدر من در غفلت بودم. این بود سرگذشت نماز اول وقت من.
 
 نماز و عبادت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، عباس عزیزی، ص ٨٥

لطفا صادقانه در نظر سنجی وبلاگ شرکت فرمایید.

Related image




مرا با تو چه نسبت است!

تو می آیی یا من؟ یا هردو در امتداد یک خط موازی به سوی یکدیگر در حرکتیم تا در نقطه ای به هم به پیوندیم.!

بی تردید شوق تو به من بیشتر است تا من به تو!

تو عاشق منی و من دوستدار تو!

اما خب من هم دلم برایت تنگ شده است.

برای دلربایی های لحظه لحظه ات آنگاه که با نگاه غمزه آمیزت مرا به آغوش سحری و بوسه های افطاری ات می خوانی!

برای اخم های با ابهت و پر جذبه روزانه ات که مرا به تو مشغول می دارد

و مرا میهمان تامل و درنگ و اندیشه

درمحبوب بالاسری تو و من می کند.

خوش می آیی! ای ماه دلربای همه نیک سیرتان

افسوس که آیین عشق بازی نمی دانم

و دریغا که ادب حضور هم نمی دانم

اما هرچه باشم و هرکس تو را می خواهم

به قول آن پیر: لوک و لنگ و چفته شکل و بی ادب /سوی او می قیژ و اورا می طلب

 میخواهم، می دانی میخواهم تو را پذیرا باشم .پذیراییت کنم.

چه می دانم ،چه بگویم در برابر گفتار خدای تو ومن که: تورا به خود منتسب نمود و به ماه خدا شهره ی نیکان شده ای!

چه می دانم و چه بگویم که: تو را به میزبانی من "انسان"ارج نهاده اند و من "انسان" را به میهمانی خدایت تکریم و بزرگ داشته اند.

با راهنمایی  و یاری خدایمان یعنی "خدای تو" و "انسان" بر سفره ادب تو زانومی زنم.

تا از باده سر به مهر روزه داران نیک سیرت مرا بنوشانی"و یسقون من رحیق مختوم"

مرا یاری خواهی کرد تا از جام تلاوت کتاب مقدس خدایمان جرعه های شناخت و معرفت و رشد و پرواز سرکشم.

مرا یاری خواهی کرد نگاه از تو برندارم و تو نگاه در نگاهم بدوزی تا نگاه به قدرت و شهرت و شهوت و ثروت و جمال و جلال

اعتباری و دروغین ت بازان و هوا مداران مرا در باتلاق بی خودی و بی خدایی فرو نبرد.

مرا یاری خواهی داد تا تن "انسان تنها" را فرمانبرروح قدرتمند "انسان با او" سازم.

خوش آمدی ماه من!

خوش آمدی ماه خدا!

 

 

پ.ن: دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه امام علی بن الحسین علیه السلام که به هنگام رویت هلال ماه مبارک رمضان گفته شده است

را در شب اول ماه رمضان فراموش نکنیم.



تشنگی و بی آبی

دیروز تعطیل بود و مجال و حال بیشتری برای نگاه عمیق تر به مطالب شبکه ها ی اجتماعی داشتم.در یکی از گروههای پیام رسان ها که عضو بودم ادمین سوالی رو مطرح کرده بود اما دریغ از یک پاسخ دو سطری به این سوال ! گویا هرکسی هرچی به ذائقش خوش میاد از جاهای دیگر بر می داره و درجای دیگه قرارش میده ! دریغ از لحظه ای درنگ در موضوع و اهداف و نیازها یی که گروه به موجب آن ایجاد شده است.

تو گویی کسی حال تولید و حتی تلخیص و ویرایش مطلب را هم نداره!

خلاصه همه و همه و همه در گیریم و لیکن آب در هاون می کوبیم و دلمان (البته طیف اندکی که مدعی فعالیت مثبت اند)خوش است که کار فرهنگی می کنیم.مصرف زدگی در لایه لایه زندگی ما فرهنگ شده است.و البته تمدارانی هم چندان بدشان نمی آید که این کرور کرور جمعیت دور خویش یا دور هم بچرخند.!!

قصه و غصه کوتاه کنم .

پاسخ سوال ادمین را در چند پست نسبتا کوتاه دادم.

واکنش ها قابل تامل بود و بیانگر نیاز نسل جوان به ارائه مسائل کاربردی و غیر کلیشه ای. تشنه هایی که به دنبال چشمه ای گوارا و شفاف و سودمند تامین گر نیاز خویش می گردند و هزاران نامرادی، که نوشیدنی های ارائه شده دارند آنچه را که نباید داشته باشند.و ندارند آنچه را که شایسته است داشته باشند.

در خانه اگر کس است یک حرف بس است


آخرین جستجو ها

یین یانگ ؛ مرجع دانلود اپلیکشن و بازی اندروید قطار زندگی sunovicin همسفران آقا ematapex تجهیزات پزشکی برسین نوین پویان (ثبت 1981) Raul's blog litmukyka الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم waybrowbeardcont